آیا تا به حال شنیدهاید که مادربزرگتان از ارزان بودن همهچیز در زمانهای قدیم صحبت کند؟ این موضوع به دلیل پدیدهای به نام تورم اتفاق میافتد. تورم زمانی رخ میدهد که ناهماهنگی بین عرضه و تقاضا برای کالاها و خدمات وجود داشته باشد که در نهایت منجر به افزایش قیمتها میشود.
هرچند تورم در برخی موارد مزایایی دارد، اما اگر بیش از حد باشد، مشکلاتی را به دنبال خواهد داشت. به عنوان مثال، وقتی ارزش پول شما روزبهروز کمتر شود، چرا باید آن را پسانداز کنید؟ به همین دلیل، دولتها برای کنترل تورم، سیاستهایی را اتخاذ میکنند که هدف آن کاهش میزان هزینهها در جامعه است.
تورم به معنای کاهش قدرت خرید یک واحد پولی است. به بیان سادهتر، این مفهوم به افزایش مداوم قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد اشاره دارد.
اگر فقط قیمت چند کالا افزایش یابد، به آن “تغییر نسبی قیمت” گفته میشود، اما تورم زمانی اتفاق میافتد که قیمت اکثر کالاها و خدمات در سراسر اقتصاد رشد کند. همچنین، تورم معمولاً یک پدیده بلندمدت است و باید بهطور مداوم ادامه داشته باشد، نه اینکه یک اتفاق مقطعی و گذرا باشد.
بیشتر کشورها نرخ تورم را بهصورت سالانه اندازهگیری میکنند و آن را معمولاً بهصورت درصدی نسبت به دورههای قبلی بیان میکنند.
در ادامه، به بررسی عوامل ایجاد تورم، روشهای اندازهگیری آن و تأثیراتی که میتواند بر اقتصاد داشته باشد (چه مثبت و چه منفی) خواهیم پرداخت.
در حالت کلی، میتوان دو دلیل اصلی برای تورم بیان کرد:
اما اگر بخواهیم دقیقتر بررسی کنیم، تورم میتواند به سه شکل اصلی رخ دهد: تورم ناشی از تقاضا، تورم ناشی از هزینه و تورم انتظاری. در ادامه، این موارد را شرح خواهیم داد.
این نوع تورم زمانی اتفاق میافتد که تقاضا برای کالاها و خدمات از میزان عرضه موجود فراتر رود و در نتیجه قیمتها افزایش یابند.
به عنوان مثال، فرض کنید یک نانوا در هفته هزار قرص نان تولید میکند و معمولاً همین مقدار را به فروش میرساند. حال تصور کنید که به دلیل بهبود وضعیت اقتصادی، مردم قدرت خرید بیشتری پیدا کردهاند و تقاضا برای نان افزایش یافته است. در این شرایط، نانوا نمیتواند فوراً تولید خود را افزایش دهد، زیرا ساخت تجهیزات جدید و استخدام کارگران زمانبر است. در نتیجه، چون مشتریان حاضرند برای خرید نان پول بیشتری بپردازند، قیمت آن افزایش پیدا میکند.
اگر این وضعیت در سایر کالاها و خدمات نیز رخ دهد، ما با تورم ناشی از تقاضا مواجه خواهیم شد.
این نوع تورم زمانی اتفاق میافتد که هزینههای تولید افزایش یابد و در نتیجه، تولیدکنندگان قیمتهای خود را بالا ببرند تا بتوانند هزینههای اضافی را جبران کنند.
برای مثال، فرض کنید نانوا از مثال قبل، برای افزایش تولید، کارگران بیشتری استخدام کرده و تجهیزات جدیدی خریده است. اما ناگهان قیمت گندم افزایش مییابد. او مجبور میشود گندم را با قیمت بیشتری بخرد، بنابراین برای حفظ سود خود، قیمت نان را افزایش میدهد، حتی اگر تقاضا تغییری نکرده باشد.
تورم ناشی از هزینه معمولاً به دلایل مختلفی ایجاد میشود، از جمله افزایش هزینههای مواد اولیه، افزایش مالیاتها یا کاهش ارزش پول ملی که باعث میشود واردات کالاها گرانتر شود.
این نوع تورم زمانی رخ میدهد که مردم انتظار دارند تورم ادامه پیدا کند، بنابراین به دنبال افزایش حقوق یا قیمت محصولات خود هستند.
برای مثال، اگر در سالهای گذشته تورم وجود داشته باشد، کارمندان هنگام مذاکرات حقوقی درخواست افزایش دستمزد میکنند، زیرا انتظار دارند قیمتها در آینده باز هم افزایش یابد. در مقابل، کارفرمایان نیز برای جبران افزایش هزینههای دستمزد، قیمت کالاها و خدمات خود را بالا میبرند. این چرخه ممکن است به یک روند خودتقویتشونده تبدیل شود که به آن مارپیچ دستمزد-قیمت میگویند.
اگر تورم از کنترل خارج شود، میتواند آسیب جدی به اقتصاد وارد کند. به همین دلیل، دولتها سعی میکنند با استفاده از سیاستهای پولی و مالی آن را کنترل کنند.
بانکهای مرکزی معمولاً برای کنترل تورم، نرخ بهره را افزایش میدهند. این کار باعث میشود که وام گرفتن گرانتر شود و مردم و کسبوکارها تمایل کمتری به دریافت وام و خرج کردن پول داشته باشند. کاهش تقاضا به کاهش سرعت رشد قیمتها کمک میکند.
دولتها میتوانند با تغییر سیاستهای مالی، تورم را کنترل کنند. به عنوان مثال، اگر دولت مالیات بر درآمد را افزایش دهد، میزان پولی که افراد میتوانند خرج کنند کاهش مییابد و این میتواند به کاهش تورم کمک کند. البته این روش میتواند با مخالفت عمومی مواجه شود.
برای اینکه بدانیم تورم در حال افزایش است یا کاهش، از شاخصهایی مانند شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) استفاده میشود. این شاخص قیمت مجموعهای از کالاها و خدماتی را که یک خانواده متوسط خریداری میکند، بررسی کرده و تغییرات آن را طی یک دوره زمانی اندازهگیری میکند.
اگر شاخص قیمت در یک سال ۱۰۰ باشد و دو سال بعد به ۱۱۰ برسد، میتوان نتیجه گرفت که قیمتها در آن مدت ۱۰ درصد افزایش یافتهاند.
هرچند تورم زیاد مشکلساز است، اما مقدار کمی از آن میتواند به اقتصاد کمک کند. در اینجا به برخی از مزایا و معایب تورم اشاره میکنیم:
جمعبندی
تورم یک پدیده اقتصادی طبیعی است که اگر کنترل شود، میتواند به رشد اقتصادی کمک کند. اما اگر از حد مجاز فراتر رود، مشکلات جدی برای اقتصاد به همراه خواهد داشت. سیاستهای پولی و مالی مناسب میتوانند به کنترل تورم کمک کنند، اما باید با دقت اجرا شوند تا تأثیرات منفی نداشته باشند.
منبع: academy.binance.com
کلیه حقوق محتواهای تولید شده برای مالینو محفوظ است